صادقانهترین گزارشها از آمار ایجاد اشتغال و نرخ بیکاری را میتوان در مراودات اجتماعی با اقشار مختلف مردم به دست آورد، چراکه از لابهلای آمار ارائه شده در مناظرات انتخاباتی یا آمارهای مقایسهای با دولتهای گذشته، داده دندانگیری به دست نمیآید. چنانچه اسحاق جهانگیری نامزد انتخاباتی در بهار ۹۶ و معاون اول روحانی در دولتهای یازدهم و دوازدهم، ایجاد اشتغال را کار دشواری خواند و ارائه عدد و رقم در این رابطه را فریبکاری دانست. فراگیری و شیوع بیکاری و نبود امنیت شغلی مسئلهای نیست که از دید کسی پوشیده بماند و کمتر خانوادهای است که با پیامدهای بیکاری مواجه نشود.
با این حال دهم شهریور و چند روز بعد از حضور رئیسجمهور در صحن مجلس برای پاسخ به سؤال نمایندگان در رابطه با مسائل اقتصادی روز جامعه، وزیر علوم مدعی شد حلقه ارتباط دانشگاه با جامعه و بازار کار منسجمتر شده است.
روحانی در جمع نمایندگان مجلس گفت: برای اولین بار بیش از متقاضیان تقاضای کار، اشتغال ایجاد کردیم، اما مردم ما قانع نیستند!
از کنار هم قرار دادن رویکرد دولتیها در موضوع بیکاری اینطور برداشت میشود که از نگاه آنها مسئله بیکاری اولویت پایینتری نسبت به تثبیت قیمت ارز و سکه دارد و در این رابطه ادبیات تلقینی را انتخاب مناسبی برای فرافکنی موقتی در این رابطه میدانند. نکاتی که باعث میشود اظهارات منصور غلامی را پیرو سیاستهای دولت بدانیم که میتوان آن را در چند بند مختصر توضیح داد. اول اینکه در گفتههای وی مشخص نشده «تر» منسجمتر نسبت به کدام بازه زمانی یا کدام شرایط قبلی در نظر گرفته شده است.
نکته دیگر اینکه سخنان وزیر علوم مبتنی بر هیچ گزارش میدانی، تحقیقاتی و مطالعاتی ارائه نشده است و با آمار بالای فارغالتحصیلان بیکار، تولید متوقف و سهم پایین دانشگاهها در تحقیقات صنعتی و سازمانهای ورشکسته ارتباط صنعت و دانشگاه تناسبی ندارد.
با وجود این، وزیر علوم بر این باور است که در حوزه ارتباط با جامعه نیز طرحهای خوبی با وزارتخانههای مطرح کشور مانند وزارت دفاع، نفت و سازمان حفاظت محیط زیست اجرا شده است و در سال گذشته تشکیل پارکهای علم و فناوری، مراکز رشد و شرکتهای دانشبنیان رشد خوبی داشته و نقصها و کمبودها را جبران کرده است.
این در حالی است که دولت در سالهای اخیر و از طریق صندوقهای حمایتی و بخشی از ظرفیت معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری ترجیح داده تنها روی شرکتهای دانشبنیانی که سود تضمین شده دارند، سرمایهگذاری کند و برای سایر شرکتهای دانشبنیان زیر چتر حمایتی دولت جایی نبوده است.
اگر جناب وزیر سری به پارکهای فناوری تعدادی از دانشگاههای مرکز بزنند، میبینند که در آستانه ورشکستگی روزگار میگذرانند و فعالیتهای آنها به تولیدات آزمایشگاهی محدود است. بنابراین مجموع این رویکردها نشان میدهد دولت ادبیات القایی و تلقینی را پیش گرفته تا مردم خیال کنند، کار هست، اما آنها نمیبینند، مثل پادشاهی که لباس خود را نمیدید.